تیم ملی المپیاد ریاضی ایران

سفرنامه تیم ملی المپیاد ریاضی ایران در مسابقات بین‌المللی و بحث در مورد المپیاد ریاضی در ایران و موضوعات دیگر

تیم ملی المپیاد ریاضی ایران

سفرنامه تیم ملی المپیاد ریاضی ایران در مسابقات بین‌المللی و بحث در مورد المپیاد ریاضی در ایران و موضوعات دیگر

این وب‌لاگ یک وب‌لاگ شخصی است و موضوع اصلی آن تیم ملی المپیاد ریاضی ایران است ولی به تناسب به موضوعات دیگری نیز در آن پرداخته می‌شود.
۲۱ تیر ۹۷ ، ۱۲:۱۳

رومانی ۲

سلام 

امتحان ساعت ۹:۳۰ شروع می‌شد،  شرکت کننده‌ها از ساعت ۸ وارد محل برگزاری امتحان شدند و به سرپرست‌ها اجازه داده نشد که وارد سالن ورزشگاه شوند و بیرون از درب‌های ورزشگاه بدرقه‌شان کردیم. روایت‌ها حاکی از این هست که نیم ساعت روی صندلی‌ها نشسته بودند و منتظر ساعت ۹:۳۰ بودند. بسیار خسته‌کننده و استرس‌زا!

با توجه به این‌که تعداد زیادی دانش‌آموز در سالن ورزشی بودند (حدود ۶۰۰ نفر)،  بیرون آمدن همه به طور همزمان میسر نبود. بنابراین در پایان امتحان ابتدا دانش‌آموزان بخش اول از سالن بیرون آمدند و سپس بخش دوم و... تا بخش ششم. 

در بیرون از سالن نیز سرپرست‌ها مشتاقانه منتظر شنیدن عملکرد دانش‌آموزان خود بودند. روز اول بسیار برای ما خوب بود. پنج نفر دو سوال را حل کرده بودند و یک نفر به نتایجی در سوال دو رسیده بود. از طرفی من راه‌حل سوال سه را تا حدی می‌دانستم و با توجه به یافته‌های بچه‌ها در سوال سه، دو نفر نصف راه‌حل سوال سه را نوشته بودند. در مجموع خیلی خوب امتحان داده بودیم! به سمت هتل روانه شدیم و در مورد شرایط امتحان صحبت کردیم. یکی از بچه‌ها سه ساعت و نیم بدون سوال حل‌شده سپری کرده بود و در یک ساعت آخر کامبک رویایی داشت! 

بعد از صرف نهار و اندکی استراحت مشغول به حل مساله شدیم و دو سوال از انتخاب تیم تایوان را با بچه‌ها حل کردیم. البته همه در این کار مشارکت نداشتند و برخی به شیطنت می‌پرداختند. در مجموع من از همه بیش‌تر درس خواندم! البته در سوال هندسه چون ساختارها و لم‌ها را فراموش کرده بودم از محمدامین شریفی کمک گرفتم و مساله را حل کردیم.

متاسفانه بچه‌ها به اندازه کافی خوشحال نبودند و نمی‌دانستند روز اول را خیلی خوب داده‌اند و با روحیه ضعیف‌تر نسبت به روز اول به امتحان روز دوم رفتند. روز دوم نیز مانند روز اول بیرون از درب‌های سالن از بچه‌ها خداحافظی کردیم. آقای فیروزی که کار داشت از من جدا شد و من به problem solving area رفتم. راهنمایی که من را به آن‌جا برد در طول مسیر از کتابی که در مورد ایران خوانده بود گفت و متذکر شد که نویسنده کتاب علاقه‌مند به ایران بوده و نگران نباشم. متاسفانه اسم نویسنده را به خاطر ندارم و ای کاش از او در مورد حافظ و سعدی می‌پرسیدم! در انتها هم از غذای خوشمزه‌ای حرف زد که ایرانی‌ها با برنج می‌خورند!!

در مجاورت سرپرست‌های تیم هنگ‌کنگ نشستم و مشغول به فکر کردن روی مسائل امتحان شدم. از سوال پنجم شروع کردم و دعا می‌کردم بچه‌ها هم از سوال پنج شروع کنند :)) پیش‌بینی می‌کردم روی چهار مدتی توقف کنند و اثر روانی حل نشدن چهار اجازه تمرکز روی پنج را بهشان ندهد. از طرفی کاملا سوال پنج برای آن‌ها قابل حل بود.

سرپرست‌ها در اتاق کنفرانس ورزشگاه نشسته بودند. بعد از دو ساعت برای قدم زدن از اتاق کنفرانس بیرون آمدم و بعد از چند دقیقه وارد سکوهای ورزشگاه شدم و زمین چمنی که خالی بود. روزی منچستر یونایتد در این ورزشگاه مغلوب تیم کلوج شده!  

بعد از مدتی قرار گرفتن در هوای آزاد به سالن کنفرانس برگشتم و با آقای فیروزی که تازه رسیده بودند مشغول به فکر کردن روی سوال‌ها شدیم. پانزده دقیقه مانده به پایان امتحان به سمت سالن ورزشی حرکت کردیم تا وضعیت بچه‌ها را جویا شویم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۲۱
مجتبی زارع بیدکی

نظرات  (۱)

۲۱ تیر ۹۷ ، ۲۲:۵۱ امیرحسین پروردی
خسته نباشید بچه‌ها. به شما افتخار می‌کنم. امیدوارم سفر خوبی داشته باشین و بهتون خوش بگذره.

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی