تیم ملی المپیاد ریاضی ایران

سفرنامه تیم ملی المپیاد ریاضی ایران در مسابقات بین‌المللی و بحث در مورد المپیاد ریاضی در ایران و موضوعات دیگر

تیم ملی المپیاد ریاضی ایران

سفرنامه تیم ملی المپیاد ریاضی ایران در مسابقات بین‌المللی و بحث در مورد المپیاد ریاضی در ایران و موضوعات دیگر

این وب‌لاگ یک وب‌لاگ شخصی است و موضوع اصلی آن تیم ملی المپیاد ریاضی ایران است ولی به تناسب به موضوعات دیگری نیز در آن پرداخته می‌شود.
۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۱:۴۱

گزارشی از رومانی

سلام

امروز اولین روز امتحان بود و بچه‌ها را تا محل برگزاری امتحان بدرقه کردیم. امیدواریم فردا هم روز خوبی برای ما باشد.

سفر از جمعه شب شروع شد که حوالی ساعت ۱۱ شب باشگاه دانش‌پژوهان رسیدیم. من پیش بینی می‌کردم باشگاه شلوغ باشد و خانواده‌ها برای بدرقه دانش‌آموزان آمده باشند اما بدرقه رو برای فرودگاه امام گذاشته بودند. مسیر یک ساعت و نیمه‌ی باشگاه تا فرودگاه را مشغول تماشای حذف برزیل بودیم. 

آقای ثقفیان در فرودگاه به ما ملحق شدند که سورپرایزی برای بچه‌ها بود. چرا که قرار بود ایشان در هیئت ژوری باشند و مشغول انتخاب سوال‌های امتحان! خانواده‌ها به بدرقه فرزندانشان آمده بودند و با کمی تاخیر به محل تحویل چمدان‌ها رفتیم. 

ساعت ۳ بامداد تهران را به مقصد استانبول ترک کردیم.

مدت پرواز ۳ ساعت بود و هواپیما مجهز! تنها اتفاق جالب پذیرایی بود که حدود ۴ بامداد به ما صبحانه دادند! ساعت ۴:۴۵ به وقت استانبول فرود آمدیم و تا پرواز بعدی حدود ۲ ساعت وقت داشتیم.

تا در فرودگاه بزرگ استانبول به مسجد برسیم و وضو بسازیم و نماز صبح را اقامه کنیم یک ساعت گذشت. یک ربع نیز مشغول تناول خوراکی‌ها شدیم و سپس سوار بر هواپیما به مقصد کلوج-ناپوکا شدیم. 

با توجه به این‌که در روز رسمی ورود به مسابقات،  وارد شهر کلوج-ناپوکا می‌شدیم انتظار داشتیم که با تعدادی از تیم‌ها در یک پرواز باشیم. تقریبا سه چهارم مسافران پرواز، شرکت‌کنندگان IMO بودند. تیم‌های تاجیکستان، فیلیپین، الجزایر، ترکیه،  قرقیزستان،  تونس و ... . 

در اتوبوس به سمت هواپیما با تیم تاجیکستان روبه‌رو شدیم که فارسی زبان بودند و رابطه خوبی با اقای ثقفیان داشتند. (آقای ثقفیان از طرف ایران، انتخاب تیم تاجیکستان را برگزار کرده بودند.) بعد از خوش و بش سلفی دسته‌جمعی با دوستان تاجیک گرفتیم.

هواپیما ۸:۱۰ به وقت محلی در کلوج-ناپوکا فرود آمد. شهر در دشت سرسبزی واقع شده که طبیعتی شبیه به شمال ایران دارد. بچه‌ها بعد از پیاده شدن از هواپیما به یاد شمال افتادند و مشغول عکس‌برداری و رژه ورود به کلوج شدند که باعث شد در صف گذرنامه در انتها قرار بگیریم.

در فرودگاه دومین سورپرایز سفر را شاهد بودیم. چمدان‌های مسافران را تحویل ندادند! تجهیزات قسمت بار هواپیما دچار نقص فنی شده بود و باید هواپیما به بخارست می‌رفت و از آن‌جا زمینی برای ما چمدان ها را ارسال می‌کردند. بعد از یکی دو ساعت معطلی در فرودگاه و پر کردن فرم‌های گم شدن چمدان، به سمت هتل محل اقامت تیم ایران حرکت کردیم.

Welcome to 59th International Mathematical Olympiad

به دلیل آن‌که تعداد زیادی تیم هم‌زمان به هتل رسیده بودند، حدود چهل دقیقه ثبت‌نام در مسابقات و تحویل اتاق‌ها طول کشید. 

به بچه‌ها گفتیم حدود ۲ ساعت بخوابند که برای صرف نهار بیدار شوند و بعد از نهار و اقامه نماز،  مشغول آزمون آزمایشی شوند. باید در این دو روز تمرکز بچه‌ها بر حل مساله را حفظ می‌کردیم.

بچه‌ها که خوابیدند من به همراه آقای فیروزی و راهنمای تیم مشغول صحبت شدیم و تصمیم گرفتیم کمی خوراکی برای بچه‌ها بخریم که چمدان‌هایشان را به همراه نداشتند. بعد از خریدن خوراکی‌ها به بانک رفتیم و از دستگاهی که داخل بانک بود با نرخ خیلی خوبی نسبت به اینترنت پول رومانیایی تبدیل کردیم. البته نیاز به کردیت کارت بود که جناب راهنما کردیت کارتشان را در اختیار ما قرار دادند. بعد از تبدیل پول به سمت مغازه موبایل رفتیم و سیم‌کارت خریدیم که در مواقع ضروری به اینترنت متصل شویم و تماس تلفنی داشته باشیم. 

راهنمای ما بسیار به پیاده‌روی علاقه‌مند بود و حدود ۶ کیلومتر ما را در شهر زیر آفتاب چرخاند. البته از آن روز تا الان ما دیگر آفتابی مشاهده نکردیم و هوا اکثرا بارانی و ابری بود.

شهردار کلوج ترتیب داده بود که وسایل حمل و نقل عمومی شهری برای شرکت کنندگان IMO رایگان باشد و قسمتی از مسیر را با اتوبوس رفتیم و در این مدت با نحوه گردش در شهر نیز آشنا شدیم.

بعد از آزمون آزمایشی که دو نفر حین آن خوابشان برد، هوا بسیار مطبوع شده بود و تصمیم گرفتیم برای گردش به داخل شهر برویم. 

بعد از عبور از محل تولد "ماتیاس" پادشاه قدیم مجارستان،  به میدانی رسیدیم که مجسمه ایشان سوار بر اسب در آن قرار داشت. سپس به محل یادبود برخی فرماندهان کشته شده در جنگ‌ها رفتیم که روی آن نام و زمان حیاتشان نوشته شده بود. آن‌جا متوجه شدیم که در مرکز شهر اینترنت آزاد قرار داده‌اند و مدتی مشغول صحبت کردن با خانواده‌ها شدیم.

در همان زمان بود که بازی تیم‌های کرواسی و روسیه شروع شد و کافه‌ها بازی را به طور زنده پخش می‌کردند. مشغول قدم زدن در خیابان بودیم که با مجسمه لوگوی باشگاه رم ایتالیا که حواشی جالبی هم در ایران داشت رو به رو شدیم و عکس دسته جمعی با این اثر گرفتیم. سپس در ادامه همان مسیر به ساختمان تئاتر شهر کلوج رسیدیم که میدان زیبایی در رو به روی آن قرار داشت که یک فرد در بالای سنگ‌های بلندی ایستاده بود. متاسفانه راهنمای تیم همراه ما نبود و متوجه ماهیت مجسمه نشدیم.‌

ساعت ۹ عصر به وقت محلی بود و هم‌چنان شب نشده بود و کاملا هوا روشن بود. این‌جا روزهای بلندی دارد که از ۵ صبح تا ۱۰ شب طول می‌کشد. هتل در وسط پارکی بنا شده است که ارتفاع بلندی دارد و مشرف بر شهر کلوج است. بنابراین بازگشتن به هتل انرژی بیشتری از ما گرفت و عرقمان را درآورد!

وقتی به هتل برگشتیم چمدان‌ها را آورده بودند و در هم‌کف هتل تعداد زیادی چمدان بود. همه چمدان‌هایشان را تحویل گرفتند به جز من و احمد رمضان‌پور که چمدان‌هایمان نبود. فردا افتتاحیه بود و لباس‌های احمد در چمدان بود! 

صبح روز یکشنبه به سمت مرکز ورزشی شهر کلوج حرکت کردیم که در آن‌جا استادیوم فوتبال و سالن چند هزار نفری کنار یکدیگر قرار داشتند. مراسم افتتاحیه و آزمون IMO در این مکان برگژار می‌شدند. برای هر تیم ۷ صندلی اختصاص داده شده بود که صندلی‌ها با پرچم ایران مشخص بودند. ناظران باید در حاشیه می‌نشستند و قرار نبود برای معرفی روی جایگاه بروند. 

رو به روی ما،  ناظران A و تیم لیدرها قرار داشتند که در قرنطینه بودند و نمی‌بایست رابطه‌ای با ما داشته باشند. ما مشتاق بودیم که دکتر حاتمی و آقای ثقفیان را در بین آن‌ها پیدا کنیم که دکتر حاتمی با چرخاندن گردن پوش IMO و ابراز محبتشان به ما خودشان را لو دادند و ما نیز کار ایشان را پاسخ دادیم و گردن پوش‌ها را در هوا چرخاندیم که موجب شادی و نشاط تیم‌های دیگر شدیم.

نکته جالب مراسم این بود که حدود ۱۲ سخنران داشت و بسیار خسته‌کننده شروع شد. البته مسابقات از طرف دولت رومانی استقبال خوبی شد و شخص رئیس‌جمهور، معاون اول نخست‌وزیر،  وزیر آموزش و پرورش، شهردار کلوج-ناپوکا در مراسم حضور پیدا کردند و سخنرانی داشتند. بعد از آن‌ها نوبت به جامعه ریاضی رومانی رسید و در انتها رئیس IMO آقای جف اسمیت سخنرانی داشتند. محتوای سخنرانی ایشان جوان‌پسند بود و شوخی‌هایشان خستگی را از تن حضار بیرون آورد.

بعد از مراسم افتتاحیه مشغول عکس گرفتن با تیم‌های دیگر شدیم. با تیم‌های عراق، سوریه، پاکستان، کره و مراکش عکس گرفتیم. در بیرون از سالن هنگام حرکت به سمت اتوبوس‌ها اعضای تیم روسیه ما را دیدند و با ما عکس گرفتند. 

بعد از صرف نهار و آزمون آزمایشی دوم،  به سالن ورزشی برگشتیم که کاملا تغییر کرده بود و شکل سالن امتحان به خود گرفته بود. برگه‌ها آماده بودند و هر فردی جایگاه نشستن خودش را باید پیدا می‌کرد که آماده امتحان فردا شوند. سالن به ۶ قسمت تقسیم شده بود و هر دانش‌آموز هر کشور در یکی از شش بخش باید روی سوال‌های فکر می‌کرد. در همه صندلی‌ها تیم کره پشت سر ما،  عراق سمت راست ، ایرلند سمت چپ و غنا جلوی ما قرار داشت.

بعد از حواشی جالبی که در آن‌جا ایجاد کردیم که این‌جا قابل ذکر نیست به هتل برگشتیم و بچه‌ها آماده امتحان شدند. 

آزمون ساعت ۹:۳۰ صبح شروع می‌شد و ما باید ۷:۳۰ به سمت محل امتحان حرکت می‌کردیم. در حالی که فاصله پیاده از هتل تا سالن ورزشی ۳۰ دقیقه بود! به هر حال ۶:۳۰ برای صرف صبحانه بیدار شدیم و طبق برنامه ۷:۳۰ در اتوبوس بودیم. فضا خیلی با روز افتتاحیه فرق می‌کرد و در چهره همه شرکت‌کننده‌ها جدیت بیشتری دیده می‌شد. اما تیم ما هم‌چنان روحیه با نشاط خودش را حفظ کرده بود. اتوبوس‌ها در پشت ورزشگاه توقف کردند و باید ورزشگاه را دور می‌زدیم تا به در ورودی برسیم. یک نفر به اشتباه از مسیر طولانی‌تر رفت و پشت سر آن همه تیم‌ها حرکت کردند. اما راهنمای ما گفت راه این‌ها غلط است و ما را از مسیر کوتاه‌تر برد و ما برای دیگران که در حال دور زدن ورزشگاه بودند دست تکان می‌دادیم و یک هیچ جلو افتاده بودیم! با بچه‌ها وداع کردیم و بعد از ایجاد چند حاشیه استرس بچه‌ها را خالی کردیم و آخرین عکس‌ها را گرفتیم و آن‌ها وارد سالن شدند و باید یک ساعت معطل می‌شدند تا آزمون شروع شود. ناظران و دیپیوتی لیدرها نیز بیرون مشغول رد و بدل سوال‌های المپپادهای داخلیشان شدند (دیپیوتی لیدر انگلستان بعد از دریافت سوال‌های ایران گفت هفته گذشته یکی از آزمون‌های شما را از دانش‌آموزانمان گرفتیم و بسیار سوال‌های جالبی دارید و تشکر کرد.) سپس به سمت معدن نمک راهی شدیم. (برنامه تفریحی که برای ما در زمان آزمون دادن دانش‌آموزان تدارک دیده بودند). اما گزینه دیگری هم به جای معدن نمک وجود داشت و این بود که به همراه دانش‌آموزان در محلی مجزا امتحان دهیم. ناظر تیم کره و چند نفر دیگر از جمله دیپیوتی لیدر انگلستان این گزینه را انتخاب کردند و به حل سوال پرداختند. 

ساعت ۱ از معدن برگشتیم و جلوی در سالن بودیم. امتحان ساعت ۲ به پایان می‌رسید. فهمیده بودیم سوال ۳ از ایران بوده و کنجکاو بودیم که بچه‌ها حل کردند یا نه! مشغول صحبت با اعضای تیم سوریه بودیم که من دیدم ناظر کره‌ای به همراه سوال‌های امتحان بیرون آمد و برای لیدرشان از کیفیت امتحان صحبت می‌کرد. با سوریه‌ای‌ها خداحافظی کردم و رفتم سراغ کره‌ای‌ها تا سوال‌های امتحان را ببینم. ناظر کره‌ای سوال‌های یک و دو را حل کرده بود و موفق نشده بود سوال ۳ را حل کند. دیپیوتی لیدر انگلیس همان موقع سر رسید و گفت که امتحان ساده‌ای بوده و او همه سه سوال را حل کرده! ناظر کره‌ای همچنان در بند سوال سه بود و انگار داشت برای دیپیوتی لیدرشان توضیح می‌داد سوال از چه قرار است و ایده‌هایی که زده بود را به او توضیح می‌داد. سماجت این ناظر کره‌ای من را بر این داشت که روز دوم من هم گزینه دوم را انتخاب کنم و در امتحان روز دوم شرکت کنم. البته چند دقیقه بعد متوجه شدیم که این ناظر کره‌ای همسن من هست و در المپیاد 2015 IMO مدال طلا کسب کرده. 

چند دقیقه روی سوال‌ها فکر کردیم تا بچه‌ها از امتحان بیرون آمدند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۴/۱۹
مجتبی زارع بیدکی

نظرات  (۳)

۱۹ تیر ۹۷ ، ۰۴:۱۶ امیرحسین پروردی
خیلی خوشحالم که این رسم خاطره‌نویسی رو حفظ کردین!

سوالای روز اول رو اینجا گذاشتم:
 https://artofproblemsolving.com/community/c6h1670828

امیدوارم موفق باشین همگی.
بسیار ممنون از گزارش عالی و مفصل آقای زارع. آرزوی موفقیت برای تیم ایران و تشکر
خیلی خوب نوشتی مجتبی! احسنت!

پینوشت: تمریناتو زدی؟:))

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی